1-
هر چند زمن تو خیلی دوری
چشم تو بود چو بابا قوری
من پیش تو ام به هر مکانی
گمان کرده که مثل یوسفم من
برو این دام بر مرغی دگر نه
داری به سر و گردن ودستو همه جا تیک
اما به نظر خوشکل و نازی و ملوسی و سرا پا
ولی عاشق شدم بر قد و بالای شما زود
زدی آتش به جانم با نگاهی روز اول
سر به راهی رام بودن اهل اهلی بع بعی
هست اینها جمله اسراار زنی و شوهریگفتم چه شده بلا به دور چرا غمینی
بوی پیراهن یوسف و پای شما
پر پشم و پیل و بهترین میمون خنگ نازنین
گفتا که بود حکم شما حبس ابد بد
گفتم که ملولیم هم از دیو هم از ددپول چرک کف دست و کثیف است؟
برای عاشقی فصل پاییز خوب است
برای دختران نام پانیز خوب است
اگر که بنز نداری برای سفر عزیزشش سال و دو ماه است و سه هفته
از در در آمدی و من خوابم برد
هر چند که تو ترکی و من کرد
آب من و تو چو میرود در یک جو
شیر نر بیشه شمال است
روشن کند او ظلمت دیجور
نکند اینجا شهر خلخال است
روسری در باد مثل یک بال است
گفتم که مگر روی شما روح فروغ است
گفتی که سرا پای وجود من نبوغ استسرا پای وجودت مکر و نازه
چونکه نگاه می کنی دان که گناه می کنی
زن گفت که ای مرد تو دیوانه ترینی
چون با من بیچاره به یکجای قرینی
در پاسخ او مرد چنین گفتصبح پاییز دل انگیز قشنگ
چشم تو بود چو بابا قوری
من پیش تو ام به هر مکانی
می بینی منو با اینکه کوری
2-
زلیخا وش گرفته دامنم زنگمان کرده که مثل یوسفم من
برو این دام بر مرغی دگر نه
مرا دانه نباشد ماش و ارزن
3-
هر چند که قد کوتهی و خپل مپل لیکداری به سر و گردن ودستو همه جا تیک
اما به نظر خوشکل و نازی و ملوسی و سرا پا
تو دل برو و عشوه گرو دلبری و شیک
4-
گمان کردم دو تا چشم سیه داری غلط بودولی عاشق شدم بر قد و بالای شما زود
زدی آتش به جانم با نگاهی روز اول
بیفتادم به سرفه چون اتاقم شد پر از دود
5-
این ریلی شن شیپ یعنی گوسفند واقعیسر به راهی رام بودن اهل اهلی بع بعی
هست اینها جمله اسراار زنی و شوهری
باید آموزی زبان را بر اساس ببع بعی
6-
گفتم چه شده بلا به دور چرا غمینی
گفتاکه دلم شکسته چون چینی چینی
گفتم که نده غم به دلت راه چرا که
باید بنشینیم وببینیم کنون فیلم فلینی
7-
بوی پیراهن یوسف و پای شما
می برد ملت ما را به کما
می نشیند به سر شانه ما
کرکس اینک به نیابت زهما
8-
پر پشم و پیل و بهترین میمون خنگ نازنین
آوای چون بانگ خرت افکنده در دنیا طنین
دنیا ز ترس تو شده بر سایه خود هم ظنین
ثبتی تو در گینس بلی نامت بود احمق ترین
9-
زنجیرنزن به دست و پایم که زنم زدگفتا که بود حکم شما حبس ابد بد
گفتم که ملولیم هم از دیو هم از دد
گفتا نتوان گشت از این کار مردد
10-
پول چرک کف دست و کثیف است؟
پاییز همان فصل خریف است؟
این دفعه دگر خجالت بکش ای خر
کی گفته که سنگ پا ظریف است؟
11-
برای عاشقی فصل پاییز خوب است
برای دختران نام پانیز خوب است
اگر که بنز نداری برای سفر عزیز
وسیله ای به نام دوچرخه نیز خوب است
12-
شش سال و دو ماه است و سه هفته
غم گم شده و از در این خانه برفته
خوش بخت ترین ملت دنیای کثیفیم
چون بر سر سفره مان خوراک نفته
13-
از در در آمدی و من خوابم برد
هر چند که تو ترکی و من کرد
آب من و تو چو میرود در یک جو
دیگر نتوان گفت ممه را لو لو برد
14-
سگ زرد برادر شغال استشیر نر بیشه شمال است
روشن کند او ظلمت دیجور
رخسارش اگر لنگه زغال است
15-
هوای تهران مثل یخچال استنکند اینجا شهر خلخال است
روسری در باد مثل یک بال است
موی زیر آن عینهو یال است
16-
گفتی که رخم در شب تاریک فروغ استگفتم که مگر روی شما روح فروغ است
گفتی که سرا پای وجود من نبوغ است
خندیدم و گفتم که نگو چونکه دروغ است
17-
سرا پای وجودت مکر و نازه
دو دندانت همی نیش گرازه
دلم گفتاتویی گم گشته اما
بدانستم که دل هم حقه بازه
18-
چونکه نگاه می کنی دان که گناه می کنی
این دل بی قرار را برون ز راه می کنی
چونکه شود رد و بدل بین من و نگاه تو
بساط عیش و عاشقی تو رو براه می کنی
19-
زن گفت که ای مرد تو دیوانه ترینی
چون با من بیچاره به یکجای قرینی
در پاسخ او مرد چنین گفت
دیوانه ام آری و شما نیز چنینی
20-
صبح پاییز دل انگیز قشنگ
گربه زیبای خوش خال ملنگ
از سر شاخی به شاخی می رود
موش می گوید برو بابا پلنگ
-
+ نوشته شده در یکشنبه دوم مرداد ۱۳۹۰ ساعت 1:45 توسط رضا
کارشناسي ارشد نقاشي، دانشگاه هنر